درباره وبلاگ آخرین مطالب پيوندها
تبادل لینک هوشمند نويسندگان
کوروش بزرگ کوروش بزرگ پدر ایران زمین زندگینامهوی در سال ۱۲۹۸ ه. ش متولد شد. پدرش حبیب الله عین الملک سالها سفیر ایران در لبنان و عربستان و دیگر کشورهای عربی بود که در حجاز و لبنان و اردن میزیست.[۲] مادرش بانو سرداری دختر ادیب السلطنه و نتیجه عزت الدوله (خواهر ناصرالدین شاه) از صلب یحیی خان مشیرالدوله بود. امیر عباس و برادر کوچکترش فریدون به اقتضای شغل پدر در لبنان رشد و نمو یافتند و در مدرسه لائیک فرانسوی بیروت تحصیل کردند و امیرعباس در اواخر تحصیل در دوره دبیرستان به اروپا رفت و سالها در انگلستان و بلژیک و فرانسه زندگی و تحصیل کرد. او پس از اتمام تحصیلات خود در رشته علوم سیاسی از دانشگاه آزاد بروکسل به ایران بازگشت و با توجه به سوابق پدرش عینالملک هویدا، رشته تحصیلی و تسلط او به زبانهای عربی، فرانسه، انگلیسی و آلمانی و آشنایی با یک دو زبان اروپایی دیگر، در وزارت امور خارجه ایران مشغول به کار شد. هویدا از طریق آشنایی با عبدالله انتظام و دوستی با حسنعلی منصور پلههای ترقی را به سرعت طی کرد و در دولت منصور به وزارت دارایی منصوب شد. پس از ترور منصور توسط گروه فداییان اسلام، وی توسط محمدرضا پهلوی به عنوان نخست وزیر ایران منصوب شد و ۱۳ سال در این پست ماند. وی ابتدا با خواهر منصور ازدواج کرد اما پس از مدتی کوتاهی او را طلاق داد که خواهر منصور بلافاصله پس از طلاق به عقد منوچهر تیمورتاش در آمد. امیرعباس هویدا چندی پس از مرگ منصور با خواهرزن او که نوه دختری حسن وثوق (وثوق الدوله) بود، ازدواج کرد ولی این ازدواج در اوج اقتدار وی به طلاق انجامید. ولی دوستی او و همسرش تا پایان عمر هویدا پابرجا بود. در سال ۱۳۴۴ امیرعباس هویدا که در آن زمان رئیس دولت بود، استعفای خود را به محمدرضا پهلوی ابلاغ کرد و بار دیگر مأمور تشکیل دولت شد.[۳] بازداشتهویدا پس از ۱۳ سال تصدی پست نخست وزیری، از کار کناره گرفت و جمشید آموزگار به نخست وزیری منصوب شد و هویدا به عنوان وزیر دربار شاهنشاهی مشغول به کار شد. این روزها همزمان بود با آغاز حرکات انقلاب و کوشش محمدرضا پهلوی برای آرام کردن مردم، هویدا و چند تن دیگر از رجال سرشناس سیاسی دوران زمامداری خود را بازداشت کرد. البته خود او میدانست که این بازداشت برای آرام کردن مردم است و با بازداشتهای سیاسی و معمول فرق دارد. اما نمیدانست که بازداشتش تا روز پیروزی انقلاب ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ ادامه خواهد داشت. محاکمه و اعداموی تنها مقام بلند پایه رژیم محمد رضا پهلوی بود که علیرغم داشتن امکان فرار، از ایران نگریخت و از طریق داریوش فروهر تسلیم دولت موقت مهندس مهدی بازرگان شد. به گفته مسعود بهنود در کتاب «۲۷۵ روز بازرگان» (صفحه ۲۶۷)او در ۲۲ بهمن ۵۷ پس از فرار نگهبانها از پادگان جمشیدآباد از زندان بیرون آمد و به منزل آقای طالقانی تلفن زد و از آن طریق خود را تسلیم کرد. سپس به دادگاه انقلاب تحویل داده شد و با حکم صادق خلخالی قاضی دادگاه اعدام شد. او قبل از اتمام دادگاه در وقت تنفس به قتل رسید.[۴] عباس میلانی به داستان تخیلی[تحقیق دستاول؟] که خلخالی دراین مورد گفتهاست اشاره میکند خلخالی میگوید که جسد کمتر از سه ماه در سردخانه ماند وسپس ابراهیم یزدی به دستور مهدی بازرگان از یک سو و یهودیان، بهائیان، فراماسونرها، اسرائیلیها، فرانسویها و دیگران از سوی دیگر، جسد را در تابوت قرار داد وبا پرواز ایر فرانس به فرانسه فرستاده شد.[۵] برادر او فریدون هویدا و بسیاری از سیاستمداران برجسته جهان تلاش بسیاری برای فرار، آزادی و یا حداقل محاکمه آرامتر او در یک دادگاه دیگر نمودند، ولی هیچ نتیجهای نداشت. علاقه به تولیدات ملیتولید اولین خودرو پیکان در ایران در سال 1348 صورت گرفت. هویدا در خرداد همین سال یکدستگاه پیکان خریداری نمود. نخست وزیر وقت ایران در ساعتهای غیر اداری سفرهای شهریاش را با پیکان انجام میداد که بگفته یکی از مجلات آن زمان این کار نخست وزیر باعث دلگرمی تولید کنندگان پیکان شده بود چون یک مقام مسئول در کشور به جای اینکه سوار اتومبیلهای خارجی شود از خودرو ساخت وطن استفاده میکند. [۶] پستها
دیدگاههای دینی
هویدا بارها شایعه بهایی بودن خود را که از سوی مخالفان مذهبی حکومت و در زمان اوج گیری انقلاب ۱۳۵۷ ایران بعنوان اتهام مطرح شده بود، رد کرد و به مسلمان بودنش اشاره کرد.[۷] عباس میلانی، پروفسور دانشگاه استنفورد می گوید که پدر امیرعباس - حبیب الله - از طبقه متوسط جامعه بود که ریشه در بهاییت داشتهاند، اما مدرک ضعیفی وجود که نشان دهد او (حبیب الله) در بزرگسالی به آئین بهاییت اعتقاد داشت. علاوه بر این، هیچ مدرکی نیست که نشان دهد که فرزندانش را با آئین بهایی پرورش داده باشد.[۸] امروزه کسانی که مدعی هستند هویدا همچون پدرش حبیب الله عین الملک پیرو دین بهائی بوده به اسنادی از ساواک استناد میکنند که بهائیان تمامی آن اسناد را جعلی و ساختگی میدانند.[۹] دلایل هر دو گروه در ذیل آمدهاست. سند نخستاین سند، ظاهراً نامهای از یکی از سران جامعه بهائی بنام قاسم افشاری به مناسبت تصادف هویدا در جاده شمال و شکستگی پای او، برای فرهنگ مهر است که در آن تاسف خود را ابراز داشتهاست:
نکتهٔ اولی که به نظر میرسد این است که این مدرک، بهائی بودن هویدا را ثابت نمیکند کمترین ارتباطی به باورها و گرایشهای دینی هویدا ندارد. سند بالا در صورت اصلی بودن بیان میدارد که یک نفر زیر دست بهائی تاثر خود را از تصادف هویدا به رئیسش ابلاغ کردهاست. نکتهٔ دیگری که برای جعلی بودن سند میتواند مدرکی باشد این است که ممکن نیست که یکی از سران جامعهٔ بهائی دین خود را «فرقه» و یا «مسلک» بخواند ولی این واژهها غالبا در میان مخالفان دین بهائی و یا به قول بهائیان، بهائیستیزان رواج دارد.[۱۱] سند دوماین سند، گزارش ساواک از جلسه بهائیان ناحیه ۲ شیراز میباشد:
دلایلی که برای جعلی بودن این سند به نظر میرسد میشود از آنها نام برد این گونهاست:
سندهایی که مسلمان بودن هویدا را نشان میدهدبا این همه به نظر میرسد محیط خانوادگی کودکی هویدا فاقد اشارهای به دین بهائی بوده به طوریکه برادر امیر عباس یعنی فریدون هویدا میگوید من برای بار اول در ۱۴ سالگی (پس از مرگ پدر و آنهم از یک دوست) کلمه بهائی را شنیدم.[۱۳] خود او پیش از نخستوزیری و در دوران نخستوزیری و پس از آن در هنگام زندان و محاکمه و حتی تا پای اعدام صریحا خود را فردی مسلمان و مسلمانزاده میدانسته و هرگز ادعای بهائی بودن نکردهبود. کیفر خواست رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران و دادگاه انقلاب نیز صحبتی از بهائی بودن او نمیکند. دادگاه انقلاب در ارائه متن محاکمه و مجازات اعدام هم ایشان را فردی مسلمان معرفی کرده بود و این سند در جرائد روز ایران منتشر گشته و در دسترس همگان است.[نیازمند منبع] همچنین تاریخدان معاصر دکتر عباس میلانی در کتاب خود در بیوگرافی و زندگینامه وی « (The Persian Sphinx)» هم پس از مطالعه اسناد و شواهد تاریخی و مصاحبههای وی، ادعای هویدا و دادگاه انقلاب جمهوری اسلامی را تایید کرده بر مسلمان بودن (ویا بهائی نبودن) ایشان صحه میگذارند.[نیازمند منبع] نامهای سیاسی و اعتراض آمیز هم از خمینی به هویدا در دست است که در دههٔ ۱۹۶۰ نوشته شده و او هم هویدا را بهائی نمیخواند.[۱۴] دراسناد رسمی ساواک جزو مشخصات هویدا تحت مذهب درج شده «اسلام».[۱۵] در مورد بهائی نبودن هویدا در یکی از گزارشهای ساواک به سال ۱۳۵۷ میتوان مورد دقیق تری یافت. این سند، بررسی نهایی و کامل ساواک در این مورد است و با در نظر گرفتن تمام شواهد موجود نوشته شدهاست. این سند در بولتن ویژهٔ به شماره ۶۶۵۸/۳۱۲ موجود است. «در بارهٔ انتساب وزیر دربار شاهنشاهی به فرقهٔ بهائی به استحضار میرساند: تا زمان انتصاب امیر عباس هویدا به مقام نخستوزیری، در هیچ یک از سازمانهایی که وی خدمت مینموده به هیچوجه حتی کوچکترین بحث و شایعهای مبنی بر انتساب وی به این فرقه وجود نداشته و در بین دوستان و نزدیکان وی نیز چنین بحث و گفتگویی نبودهاست. پس از انتصاب وی به این سمت، مخالفین او شایع نمودند که پدرش وابسته به این فرقه بودهاست. برابر تحقیقاتی که بعمل آمده، پدر هویدا هنگامی که وی و برادرش در سنین طفولیت بودهاند، فوت شدهاست. مادر هویدا و افراد فامیل وی مسلمان بوده و میباشند، مادر هویدا که به مکه نیز مشرف شده مسلمانی مومن با تقوی است و فرزندان خود را نیز با تقوی و فضیلت تربیت نموده و دارای خصلت های نیکوی انسانی میباشند. امیر عباس هویدا هیچگاه منتسب به فرقهٔ بهائی نبوده و به علاوه طبق تعالیم عالیهٔ اسلامی وی را بر یک سنت که از زمان حضرت رسول اکرم (ص) جاری بوده، هر فردی که خود را مسلمان معرفی کند و جملات شهادت... را ادا نماید مسلمان شناخته میشود و امیر عباس هویدا طی ۱۵ سال گذشته به مناسبتهای مختلف پیوسته اعتقاد خود را به دین مبین اسلام صریحا و علنا بیان داشتهاست.»[۱۶] کابینه |